بانک اطلاعات پزشکی پاراسات Medical Database Parasat

نقشک

* تشریح بیماریها * اخبار روز پزشکی * مسائل خانوادگی * خواندنیها از شهرستانها

تاريخ ادبيات و شعر ترکمنی

drhownuk.jpg

 دکتر خانگلدی اونق 

يکی از شاعران برجسته قرن پانزدهم ادبيّات ترکمن جهانشاه حقيقی قره قويونلی می باشد. براساس اطّلاعات موجود، جهانشاه در سال ۱۴۰۵ ميلادی بدنيا می آيد. پدر او قره يوسف يکی از شخصيّتهای مبارز ايّام خود که از دانشهای سياسی – اجتماعی دوران خود با فراست برخوردار بوده است، از طايفه ترکمنان قره قويونلوی می باشد ( در شجره شناسی اتنيکی اقوام ترکمن، قره قويونلوئيها از شاخه بهارلوئی که اعقاب آنها مربوط به طوايف ۲۴ گانه اوغوز ميگردد، ميباشـد. خ. اونق). پدر قره يوسف که نيای جهانشاه بود بنام قره محـمّـد ترکمن معروف  می باشـد.» [1]  قره محمّد ترکمن نوه بايرام خوجه ترکمن بوده و زمانی در رکاب حاکم بغداد سلطان اويس جلايری در قياده خدمت بوده است.

از جهانساه قره قویونلی اشعار زیادی به یادگار مانده است که نمونه هائی از آن را در اینجا می آوریم. لازم به ذکر است که امید داریم این مجموعه نه چندان بزرگ در آینده بصورت یک کتابچه بدست خوانندگان برسد.
چنانکه ميدانيم در آثار بديع غزل در زبانهای فارسی و ترکمنی چهره، خورشيد، دنيای منوّر، تصاوير زيبای انسان همچون لبها، ابروان و زلفهای افشان … جايگاه ويژه ای دارند. چنانکه شاعر در ابيات زير بدان می پردازد:

            تا دمی از چهره آن دلبر براندازد نقاب،

                              ديده ها را نور بخشايد فروغ آفتاب.

چشم و ابرويش کند يغمای شهر روم و چين،

خال هندويش کند صد ملک هندوستان خراب.

شمّه ای از نکهت ِ زلفش اگر آرد صبا،

 عالمی عنبرفشان گردد ز بوی مشک ناب.     

شاعر چهره، گيسوان و ابروان معشوقش را در چنان توصيفی جای ميدهد که تجسّم آن در نظر خواننده بطور وصف ناپذيری ابهّت می يابد:

               ای رخُئنگ گلزارِ جنّت ساچلارئنگ ريحانی دئر،

                              ویّ ِ دوداغئنگ آب حيوان جان اونئنگ حيرانی دئر.

                              ای که رخت گلزار جنّت است و زلفت ريحان آن،

                               ویّ ِ لبهايت آب حيّان و جان بر او پريشان.

… در بسياری از آثار شعری جهانشاه ايده های صوفيگرايانه حروفيّه ديده ميشود. چرا که شاعر قبل از سرودن اشعارش گرايش به فرقه حروفيّه داشته است. در عقايد و اعتقادات حروفيّه انسان تا مرتبه خدائی رهنمود شده و ارزش والائی بدان قائل ميگشته اند.

در ابيات ليريک و عاشقانه شاعر عشق، مهر و محبّت، دوستی و انسانپرستی که از ويژگيهای برجسته و باشکوه بشريّت است، به وفور ديده ميشود. برای مثال به ابيات زير توجه تان را جلب ميکنم:

               بو نه حسن جانفزا دئر که اونگا نظير يوقدور.

            که اونونگ کمين جهاندا      داهادلپذير يوقدور.

      ترجمه:    اين چه حسن جانفزاست که اورا نظير نيست.

           که مانند او در جهان چنـان دلپـذير نيست.

                   سنی بوجهان ايچينده کيمه ايلسم تشبيه،

                    که سنينگ کمين جهاندا داها  بير خاطر يوقدور.

     ترجمه:    تورا در اين جهان به کی تشبيه کنم،

                     که مانند تو در جهان چنان خاطری نيست.

                    حقيقی کلامی حقدان، نه بيان قئلسا حق دئر،

                    کيمه شرح ادم بو حالی که اونگا خبير يوقدور.

   ترجمه:     حقيقی کلامش ازسوی ِحقّ و هرچه بيان کند حقّ است.

             به کی شرح دهم اين حال را کس بدان خبير نيست.       

همچنين در آثار حقيقی دهها نمونه از اشعار او در قالب رباعی سروده شده است. اين قالب نيز در ادبيّات ترکمنی از ديرباز مرسوم بوده است. حقيقی با تکيه بر تجربيّات ادبی خود در اين سبک از ادبيّات ترکمنی اشعار بسيار جالب و با شوری از خود بيادگار گذاشته است. ميراثهای ادبی اين شاه شاعر عارف تبيين کننده بسياری از اوضاع ادبی و مکتبی و سبک بديع ادبيّات ترکمنی ايّام خود می باشد. چنانچه اگر اينگونه از آثار و ميراثهای ادبی ترکمنی تا به امروز با سلسله مراتب مکتبی خود راه پيشرفت طبيعی خودرا در عرصه ادبيّات ترکمنی طی می کرد، بی شک شعر و ادبيّات کنونی ترکمنی در اين حالتی که امروز شاهد آن هستيم نبوده، بلکه صنايع بديع ادبی آن به مراتب بيش از اينها وسعت و غنا می داشت. در آثار حقيقی زيبائی انسان، عشق و اميد، با تلاطم شور و هيجان بيان خودرا باز يافته و به تصوير در می آيد. چنانکه در ابيات زير چنين می خوانيم:

          عشق اودوندان دوشميشم بير يانا من،

                    سن هاچان بو عشق اودونا يانا سن.

      ترجمه:   عطش عشقت انداخت مرا به کنجی،

                    کی تو سوی اين عطش پرواز کنی.

                    يانمازام عشقئنگ اودوندان تا ابد،

                     گر بو حسرت، انديشه دن يانا من.

                    نمی سوزم از سوز عشقت تا ابد،

                   گر اين حسرت و انديشه سوزاند مرا.

آثار و ميراثهای ادبی جهانشاه حقيقی که غنا و بدايع، بلاغت و فساحت ِ زبان و ادبيّات ترکمنی را که در گلستان صنايع بديع شعری با زير و بم های پر شور آن مکشوف داشته است، قابل تعمّق و تعبير و تفسيرات بسيار ميباشد که اميدواريم در عرصه ادبيّات ترکمنی امروز جايگاه و ارزش مناسب خودرا باز يابد.

حال برسيم به چند نمونه از اشعارقرونXIV  و XV  که تا چه حدی ادبيّات فارسی و عربی در آثار مکتوب متفکّرين ومتأدّبين و شاعران ترکمن رخنه کرده بود. چنين نمونه های ادبيّات را مخصوصاً در آثار سلطان جهانشاه قره قويونلوی که با تخلّص « حقيقی» سروده است به وفور مشاهده می کنيم. اشعار زير را با ترجمه دستوری خود يعنی بدون تغيير لغات مشترک سه زبان، با تغيير و ترجمه افعال و اضافات آن سعی در حفظ اصل مفهوم وقالب آن بشکل ساده ارائه شده است:

                              « سنده دير»، « نزدِتوست»

       اصل شعر:     ای مَلـَک سيما! نه جان سن؟ وجهه رحمان سنده دير.

مصحف حق دئرجمالئنگ، شرح برهان سنده دير.

           ترجمه شعر     ای مَلَک سيما! چه جانی هستی؟ وجهه رحمان نزدِ توست.

مصحف حقّ است جمالت، شرح برهان نزدِ توست.

نا فضول – جاويد از آن صد امر تورار عالی،

جمله عالم سنينگ ظنّـئنگ، چه فرمان سنده دير؟[1]

نا فضول – جاويد از آن صد امر برخيزد عالی،

جمله عالم مظنون توست، چه فرمانی نزدِ توست؟

دردِ بی درمانئما وصلينگدن آيرئ چأره يوق،

ای طبيب دردمندان، گل که درمان سنده دير.

درد ِ بی درمانم را، غيراز وصالت چاره نيست،

ای طبيب دردمندان، پيش آی که درمان من نزدِ توست.

کوثرينگ خاصيّتی لعلينگده دير، من خذروار،

زنده، جاويد از آنم که آبِ حيوان[2] سنده دير.

خاصيّت کوثر در لعل توست، من خدر وار،

زنده، جاويد از آنم که آب حيّان نزد ِتوست.

دنيا رغبتی سنينگ کامئنگ، چه سن در کامِ دل؟

ای سليمانِ  دو عالـم، گل که دوران سنده دير.

رغبت دنيا در کام توست، چه هستی در کام دل؟

ای سليمان دو عالم، پيش آی که دورانِ عالم نزد ِتوست.

گل کرم بيرله نظر قئلغئل حقئقئ حالئنگا،

صاحبِ خُلق کرم سن، لطفِ احسان سنده دير.

بيا و با ترحّم نظر کن، حقيقی به حالت،

صاحب خُلق کرم توائی، لطف و احسان نزدِ تواست. 

همچنين در ديگر اوراق ادبيّات قرون وسطی نمونه های ديگری از اشعار شاعران و عارفين آن دوره از ادبيّات ترکمنی را می توان يافت که قرابت سه زبان عربی، فارسی و ترکمنی را تبيين می کند. برای مثال توجه تان را  به شعر عارف نامدار عمادالّدين نسيمی جلب می کنيم که با شعر فوق دريک قالب، در يک سبک ودر يک مکتب ادبی و فکری سروده شده است:

                                            « مــنـد ه د يـر»

عاشقا ! گلگيل بأری، جان بيرله جانان منده دير،

زاهدا ! سن بأری گل، دين بيرله ايمان منده دير.

عاشقا! پيش آی، جان و جانان نزدم است،

زاهدا! پيش آی تو، دين و ايمان نزدم است.

حق تعالی ايندِريپدير آسِماندان دؤرت کتاب،

من آنئ منظور قئلمان، چونکه قرآن منده دير.

حقّ تعالی نازل کرد از آسمان چهار کتاب،

من آنرا منظور نخواهم، چونکه قرآن نزدم است.

                  

نه باقارسئنگ اُل کتابئنگ آقئنا – قره سئنا،

سال غولاغئنگ دينگله گيل، آوازِ قرآن منده دير.

چه ناظری بر سياه و سفيد ِ آن کتاب،

فرا ده گوش و بشنو، آواز قرآن نزدم است.

دنيا ! سنده پهلوان رستم و زال اؤلديلر،

جمشيد و اسکندر- تختِ سليمان منده دير.

دنيا! در تو پهلوان رستم و زال مرده اند،

جمشيد و اسکندر- تخت سليمان نزدم است.

من نسـيمی سورالارام شاهِ مردان نسليدن،

گر قبول قئلسا خلايق،  عيـدِ قربان منده دير.

نسـيمی را گر شوندجويا، شاه مردان نسلم است،

گر قبول کنند خلايق، عـيد قربان نزدم است.

[1] . اين بيت از اصل اثرکه در حروف الفبای عربی-فارسی نگاشته شده است، به حروف الفبائی لاتين نامفهوم برگردانده شده است! آن را به اين شکل برگردانده اند: » جمله عالم سنينگ ظانّئنگچا، فرمان سنده دير.».  ؟ !!! ( خ. اونق ).

[2] ..  درا صل» آ ب ِ حَـيّـا ن» با يد باشد. در ادبيّات سابق نوشتاری براساس قواعد دستوری کلمه «حيّان» بصورت » حيوان» نوشته ميشده ، که در اين صورت با » يای » مشدد  حرف » واو» خوانده نميشده است…..مانند » خوان» که «خان» خوانده می شد. درهر حال به مفهوم زندگان است.

 [1] . Jahanşa Hakyky, “ Goşgylar diwany ”, TMGI, Aşgabat – 1999 ỳyl, 5 sah.

Filed under: آخـریـن مـطـالـب پـزشـکی, خواندنـیـها از شـهرسـتانهـا

RSS معرفی سایت جدید

  • خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.

بخشهای تخصصی

RSS تیتر اخبار جدید پزشکی

  • خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.

آرشیو

آمار سایت

  • 2٬649٬352 hits